مناظرۀ مولانا و بهلول در آستانۀ عید نوروز
………………
گفت مولا آن بزرگ استاد
عید برعاشقان مبارک باد!
گفت بهلولِ عصرِ کامپیوتر
برفقیران و بیچارگان هم باد!؟
نکند چون بهار میآید
کمبزه با خیار میآید؟
بهر بیچارگانِ لخت و پتی
ازهوا کت و شلوار میآید؟
نکند رنجِ ما همه رَپَتو!
گرسَنه یا گدا همه رپتو!
صلح و آرامش و فراوانیست!
مملکتدزدها همه رپتو!
نکند حاکمان، وزرا، رؤسا
گشتهاند عابد و مسلمانا؟
خونِ مردم دگر نمیریزند،
استخوان، گیر، لای دندانا؟
گفت مولا عارفِ خندانم
هی بگو، هی بگو پسرجانم
منکه این چیزها نمیبینم
منکه این قصّهها نمیدانم.
عید بر دلآشفتگان خجسته لقا
برهمه عاشقان خجستهلقا
در روند و شوندِ بهار
بانگِ آزادگان خجستهلقا.