شعری از زیبا کرباسی
آلبالو
ای آلبالو آلبالو آلبالو
با آن قرر و فرر
گردی ی تمام قرمز
با آن پوست برراق متالیک
طرز ترش و شیرین
خوشگلی ی نفس بر
صدای لرزان کدام فرشته ای
بر شاخه ی درخت
این خوش خیال شنگ را که می بینی
با خال های درشت حنا خورده
با چشم های قاتل
با ظلمت آدم کش حدقه ها
آن طرزغریب نگاه
با تانی و لکنت قدم
آن مخمل خرام
با شیوه ی فرز تنک در جهیدن
قلب کدام خدا بود روزی
ریخت و
آهو شد