یاد
هان، کجاست؟
پایتخت این دژآیینقرنِ پر آشوب
قرن شکلکچهر
بر گذشته از مدارِ ماه،
لیک بس دور از قرارِ مهر
قرن خونآشام
قرن وحشتناکتر پیغام
در چهارم شهریورماه سال ۱۳۶۹ عرصهی ادبیات ایران یکی از چهرههای شاخص خود را از دست داد. مهدی اخوان ثالث، زادهی ۱۳۰۷ در شهر مشهد، یکی از انگشتشمار پیروان برحق نیما یوشیج به شمار میآید. با وجود تفاوتهای بسیار میان نوگراییِ او و نیما، اخوان را نیز میتوان در دستهی شاعران نمادگرای اجتماعی جای داد. افزون بر شعرهای فردگرایانه و تغزلی اخوان، تسلط بیچون و چرا بر زبان فارسی، خلق تصاویر بدیع و خیالپردازی شاعرانه از ویژگیهای شعر اوست که از نگاه نوگرا وِ ریزبین او سرچشمه میگیرد. اخوان ضمن وفاداری به عروض نیمایی، با تلفیق واژگان کهن و نو و الهامگیری از سبک خراسانی، به زبانی ویژه و منحصربهفرد دست یافت.
مهدی اخوان ثالث از جوانی نویسندهای آزادیخواه و عدالتجو بود و دغدغهی محرومیت انسانها و بی خبری از جهان در حال تکاپو و پویش دایمی را داشت و این دغدغهها در شعر او نمود مییافت. اخوان در همراهی با جمعی پنجاه نفره از نویسندگان بهتنگآمده از استیلای سانسور که پس از کودتای ۱۳۳۲ بر حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، زبانی، ادبی و هنری ایران سایه افکند در اسفند سال ۱۳۴۶ امضای خود را زیر بیانیهی نویسندگان معترض به سانسور گذاشت که برنامهی حکومتیِ «کنگرهی نویسندگان و شعرا و مترجمان» را تحریم میکرد. همچنین در مهرماه ۱۳۵۶ با حرکت اعتراضی نویسندگان آزادیخواه و مستقل ایران همراه شد و در نخستین شب از شبهای شعر گوته به شعرخوانی پرداخت. پس از آن نیز با عضویت در کانون نویسندگان ایران چند سالی به فعالیتهای آزادیخواهانهی خود ادامه داد.
گذشته از مجموعهشعرهای «ارغنون»، «زمستان»، «آخر شاهنامه»، «از این اوستا»، «عاشقانهها و کبود»، «زندگی میگوید: اما باز باید زیست»، «در حیاط کوچک پاییز در زندان»، «دوزخ اما سرد»، «تو را ای کهن بوم بر دوست دارم»، آثاری چون «بدعتها و بدایع نیما یوشیج» و «عطا و لقای نیما یوشیج» نیز در زمینهی نقد و تحلیل ادبی از مهدی اخوان ثالث به یادگار مانده است.
نام مهدی اخوان ثالث در جهانِ واژگان پُرتکرار و آثارش ماندگار باد