علی اشرف درویشیان “من سرسفره ی خون نمی نشینم” بهرام رحمانی
علی اشرف درویشیان، نویسنده جسور سوسیالیست و عضو کانون نویسندگان ایران، روز پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۱۷، در سن ۷۶ سالگی بر اثر بیماری درگذشت. شهناز دارابیان، شریک زندگی و رفیق همیشه همراهش، علت درگذشت درویشیان را نارسایی ریوی اعلام کرد.
سروده ی تازه یی از ناصر فرداد
قرن ۲۱
(متامرفز)
تقدیم به رخشانه، دختر دریاها
ناصر فرداد
نعش کشان
کودکان مرده را
از سیاره ای به سیارۀ دیگر می کشاندند
و در هر کهکشان، گلّه های جنون
پایکوبان
به سوی مقصد نامعلوم
روان بودند.
پرندگانی عظیم و تاریک
آسمان را
بی روزنه ای، یکدست فرو پوشانده بودند
و قهرمانان
احشاء قربانیان را
هبۀ بارگاه لاشخوران می کردند.
شکم...
شب های آندلس/ شعر تازه از ناصر فرداد
شب های آندلس
در کوه های تاریک و
دره های عمیق آندلس،
درختان زیتون
حزن اعصار را بر تن باد می نوازند.
آوازهای دور چوپانان گمشده
وهم هزار ساله را بیدار میکنند
و سگان رانده شده از درگاه اعراب
هنوز زوزه می کشند.
آه، آندلس بی نوا
بادام های کوهی ات
دوصد...
شعر ونوس از فدریکو گارسیا لورکا/ برگردان به پارسی: علی اصغر فرداد
ونوس: فدریکو گارسیا لورکا
برگردان آزاد: علی اصغر فرداد
دوشیزه مُرده
غنوده در صدف بستر
برخاست در نور جاودان
بی نسیم و شکوفه ای.
جهان خم شد از پنجره
و نظر کرد مرگ بی انتها را.
عشق
با موهای ریخته
می چروکید
در ملافه های سپید.
فدریکو گارسیا لورکا : غزل عشق ناامید . برگردان به پارسی علی اصغر فرداد
فدریکو گارسیا لورکا
غزل عشق ناامید
برگردان: علی اصغر فرداد
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که...
برگردان شعری از ترکی استانبولی توسط بهرام رحمانی
برگردان شعری از ترکی استانبولی به فارسی
شعری از عدنان یوسل، شاعر سوسیالیست و انقلابی ترکیهای(۲۰۰۲-۱۹۵۳)
روی زمین، باید سرشار از عشق شود
بدون عشق زندگی معنی نداشت
من در اوج باورهای ژرف ترا یافتم
در زیبایی مبارزه عاشق شدم.
هنوز این مبارزه پایان نیافته ست و
ادامه دارد
تا هنگامی...
شعر تازه یی از ناصر فرداد
شب های الحمراء
در دیوارهای بلند ویرانه های الحمرا
وحوش لانه کرده اند.
صداهای مرموز
و پروازهای تند سایه های موهوم
در تن شب هراس می افکنند.
شب با سایه ها
خلوت کرده است.
شب با باد،
شب با ستاره ای تنها
در منحنی کهکشان
به نجوا نشسته است.
ناصر فرداد
ژوئن ۲۰۱۶،...
شعری تازه از سیاوش میرزاده
خزانی
عزمِ ریختن
از درخت می
آید
ورنه باد نمی
توانست
بازیگوشی
اش را
به پاییز هدیه کند
رسمِ ریختن
که آمد در تنِ برگ
تن شُستنِ پاییزی
می
نشیند در تماشای همه
رقصان
رقصان
چه خزانی
لُخت می
موجد
در شاخۀ
لَخت
شکارگاه؛ شعر تازه از حسن حسام
پیش از آنکه
سرش
تهی شود از رویا،
با دو تا چشمِ ِخسته ی رعنا
از ردیفِ درختانِ خیس
می گذرد
تا آخرین نگاهِ بی تابش
یله برغروب ِ شعله ورِ شنگرف
بنشیند،
برلاجورد ِ آسمانی
دریاوار!
سگ و شکارچیان اما
رهیابشان،
مسیر تازه خون
و اشتیاق جنون است
آبش بده
نکُش
نفس می کشد هنوز
آهوی ِ زیبایِ تنهایِ زخمی
حسن حسام...
ونوس ـ شعری از روبن داریو ـ مترجم ناصر فرداد
در خلوتِ شب
رنجور ازحسرتی تلخ
به جستجوی آرامش
به باغی سرد و ساکت شتافتم.
در آسمانِ تاریک
ونوسِ زیبا
چونان زرینه های یاس الهی
در بستر آبنوس
لرزان می درخشید.
بر روحِ عاشقم
ملکه ای شرقی پدیدار شد
ملکه ای که معشوق خود را
در پناهگاه مقدسش انتظار...









