حسن حسام/ شکارگاه
*باز نشر : حسن حسام
شکارگاه
پیش از آنکه
سرش
تهی شود از رویا،
با دو تا چشمِ ِخسته ی رعنا
از ردیفِ درختانِ خیس
می گذرد
تا آخرین نگاهِ بی تابش
یله برغروب ِ شعله ورِ شنگرف
بنشیند،
برلاجورد ِ آسمانی
دریاوار!
سگ و شکارچیان اما
رهیابشان،
مسیر تازه خون
و اشتیاق جنون است
آبش بده
نکُش
نفس می کشد هنوز
آهوی ِ...
شعری از فریار اسدیان: عادت وُ آهک
فریار اسدیان
عادت وُ آهک
۱
باران که نه،
سم می بارید،
و خشکسالِ خدا بود که می نوشید از رود!
۲
شب که می شد
دروازهٔ ابدیت گشاده می شد
و روحِ شادانی که می گریست؛
و دستی پیر که سنگابه می شد!
۳
و شب که می شد
وقتی که تاریکی به سکوت می...
پاسخ به ولرن*! روبن داریو برای آنگل اِستارادای شاعر- برگردان: ناصر فرداد
پاسخ به ولرن*!
روبن داریو
برای آنگل اِستارادای شاعر
برگردان: ناصر فرداد
ای پدر و استاد جادویی، چنگ زنِ آسمانی
ای کسی که به ساز المپیک و فلوت
نوای سحر انگیز خویش را هبه کردی
تو، ای خدای چوپانان
ای کسی که دسته های آوازه خوان را
با طبل و نقاره
به سوی دروازۀ...