حسن حسام/ شکارگاه
*باز نشر : حسن حسام
شکارگاه
پیش از آنکه
سرش
تهی شود از رویا،
با دو تا چشمِ ِخسته ی رعنا
از ردیفِ درختانِ خیس
می گذرد
تا آخرین نگاهِ بی تابش
یله برغروب ِ شعله ورِ شنگرف
بنشیند،
برلاجورد ِ آسمانی
دریاوار!
سگ و شکارچیان اما
رهیابشان،
مسیر تازه خون
و اشتیاق جنون است
آبش بده
نکُش
نفس می کشد هنوز
آهوی ِ...
احسان حقیقی نژاد/ به امید دیدار
(به امید دیدار)
از داخل کوله پشتیش پیراهنی درآورد،آن را پاره کرد.پای خون آلودش را با تکه ای از آن بستم.من هم یک جفت جوراب اضافه داخل کوله ام داشتم.آن را کشید روی دستمال. آهسته گفتم:«چیزی نیست، فقط چند خراش کوچک است!» قاچاقچی گفت:«هییییس!خفه!» بعد...
یادِ گل های توفان زدۀ خفته در گورستان خاوران / فریار اسدیان
یادِ گل های توفان زدۀ خفته
در گورستان خاوران
فریار اسدیان
چیست پشت اینهمه سکوت
آنکه علفی تلخ به دندان می گزد و تقدیر را در مشت گره کرده
بی رؤیا و آسیمه بر صخره ای نشسته است
خاموش در کمندِ نوحه و شگون.
در منظر این تصویر بی نام
کاروانی سیاه...