در آستانه‌ی هشتم مارس روز جهانی زن (بانوان) شعری تازه از علی کامرانی

0
40

برای گرامی بانوانِ میهنم – در هر کجایِ ایران – که خطر کرده و همچنان دلیرانه در دهانِ دژخیم روسری از سر بر می گیرند و دَرَفش وار آنرا پرچمِ آزادی می کنند و در باد می افشانند.

دخترانِ روسری – دَرَفشِ خیابانهایِ انقلاب؛

شما بیدار،

ما خواب.

راهتان بی شتاب .

افشانده موی و روی گشوده،

چه نایاب وپر پیچ وتاب و ناب،

روسویِ گسستنِ زنجیر یا طناب،

بیرون از قاب،

رهائی را انتخاب  کرده ئید و آمده ئید ،

و ایستاده ئید بی نقاب.

دلیرانه ،  رودر رویِ دژخیم ،

دَرَفش را در سکوت می افشانید،

بی حجاب.

می گویم زنده باد و

فریاد می زنم :

خورشید ، خورشید؛

ببین،ببین؛

بتاب، بتاب ؛

بتاب  به رویِ زمستانِ پربرفِ این یخبندانِ بی مرام ،

بر این خراب،

تا آبادیِ آباد؛

شاید پاسخی باشد به هزاران پرسشِ بی جواب .

اگر چه زمین لرزه زدگان را برف می کِشد تا انجماد.

آزادی،آبادی ،

نوشچشمه ئی ،

آنسویِ این سراب،

گوارا چون شهد و شراب، به کامتان باد؛

به کاممان باد.

آزادی شاد باد.

آزادی هماره  باد

دخترِ گیسو شِلارِ،

خیا با نهایِ انقلاب ، زنده باد،

زنده باد؛

۳۰٫ژانویه ی ۲۰۱۸  فرانکفورت

علی کامرانی

دیدگاهتان را بنویسید

Please enter your comment!
Please enter your name here